بایگانی برچسب: داستان های کوتاه

قصه مربی غوغای سکوت

قصه کوتاه و پندآموز غوغای سکوت «غوغای سکوت» روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه زیاد جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در …

توضیحات بیشتر »

سه قصه کوتاه، زیبا و مدرس

مقام از خود ممنون: مامور کنترل مواد مخدر به 1 دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید: باید دامداری ات را برای پیشگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم.” دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، می گوید: “باشه، ولی اونجا نرو.”. …

توضیحات بیشتر »

قصه مردی که جهنم را خرید

در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می‌فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آنخود می‌کردند. شخص دانایی که از این نادانی مردم رنج می‌برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا …

توضیحات بیشتر »

قصه دفتر خاطرات صورتی

قصه اندوه انگیز دفتر خاطرات صورتی داستانی اندوه انگیز درباره 1 دختربچه است که زندگی اش هر روز بدتر و بدتر می شود زیرا او توسط 1 دنیای بی‌رحمانه مورد آسیب و بلا قرار می گیرد. دختر بچه ای که صاحب دفتر خاطرات صورتی بود ، تنها 8 سال داشت. …

توضیحات بیشتر »

قصه تکان دهنده تصادف ماشین

 قصه اندوهمند و تکان دهنده قصه تصادف ماشین : تصادف خودرو داستانی وحشتناک و اندوه انگیز در مورد دختر جوانی می باشد که از منزل اش دزدکی بیرون می رود و بر خلاف میل والدینش به مهمانی می رود. دختر جوانی بود که با والدین خود مشاجره داشت. او می …

توضیحات بیشتر »